سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر نامه بر
نوشته شده در تاریخ جمعه 85 مهر 21 توسط یک طلبه | نظر

امروز بعد از ظهر داشتم از توی طرح حرم تا حرم (!!!) قم رد می شدم. یه گوشه‏ی خرابه‏ها صحنه‏ی جالبی بود. چند تا گربه داشتند یه گربه سیاه دیگه رو می خوردند. آره می خوردند. اون گربه سیاه نمی دونم به چه دلیلی مرده بود ولی جنازه‏ی بدبوی سیاهش گوشه ی خرابه های طرح حرم تا حرم غوغایی به پا کرده بود. گربه ها با هم دعوا می کردند. به سر و صورت هم می زدند و مگس های طلایی رنگ هم همین طور میان دست و پای این گربه های گرسنه بالا و پایین می رفتند. کلاغ‏ها هم بالای دیوار نشسته بودند تا بلکه شاید به اون ها هم چیزی برسه.
صورت گربه ها همه از خون گربه سیاهه، قرمز شده بود و از بدن گربه سیاهه فقط سر و دمش باقی مونده بود. شکمش رو کاملا خالی کرده بودند. گاهی وقت ها که با هم دعواشون می شد و روی سر و کله هم می پریدند خاک بلند می شد و تمام بدنشون پر خاک می شد. همین طور روی دل و روده گربه سیاهه ولی با این حال چیزی از اشتهاشون کم نمی شد.

 

صورت‏های خونی، بدن‏های خاکی، بوی گند و کثافت، صدای وز وز مگس‏های طلایی...

 

وقتی ما غیبت دوست و برادر و خواهر دینی‏مون رو می کنیم همین شکلی می شیم؟!!

   http://clergyman.parsiblog.com/به نقل از وبلاگ دوست عزیزم کلرجی من




مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.