سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر نامه بر
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 اسفند 21 توسط یک طلبه | نظر

برای دانلود کلیپ سخنان آقا اینجا کلیک کنید.




نوشته شده در تاریخ شنبه 92 اسفند 17 توسط یک طلبه | نظر

رهبر معظم انقلاب اسلامی بر خلاف بسیاری از رهبران و روسای کشورهای جهان پوششی ساده و به دور از تجمل دارد. تصویر زیر مربوط به جلسه رهبر انقلاب با اعضای خبرگان رهبری است که مورد توجه خبرنگاران و شبکه های اجتماعی قرار گرفته است.

ترجمه تیتر: "نظر یک مخاطب: نعلین‌های رهبر معظم [آیت‌الله] خامنه‌ای به سرهای حاکمان خلیج[فارس] شرف دارد!"




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 اسفند 8 توسط یک طلبه | نظر

مادر شهید بهروز صالحی پس از 31سال دوری از فرزند مفقود الاثرش گفت: دو ساعت پیش هنگامی که در قطعه 25 بهشت زهرا سر خاک پدر بهروز بودم به من خبر دادند که جسد فرزندم پس از انجام آزمایش های DNA شناسایی شده و سه سال پیش در دانشگاه خلیج فارس بوشهر دفن شده است. ابتدا باور نکردم ولی وقتی گفتند که از معراج شهدا تماس می‌گیرند، باور کردم که دیگر انتظارم به پایان رسیده است.

وی ادامه داد: سال‌ها قبل وقتی که خیلی بی‌تابی می‌کردم، یک شب بهروزم را در خواب دیدم که گفت این قدر بی‌تابی نکن و از من هم نخواه که بیایم. من هم از آن موقع دیگر گریه نکردم و هر موقع که اشکی می‌ریختم تنها برای فرزندان امام حسین(ع) بود.

وی اظهارداشت: امروز که پیکر بهروزم شناسایی شد، دیگر در دنیا آرزویی ندارم. اگرچه مقدار کمی استخوان از پیکر فرزندم باقی است، اما همین به من دلداری می‌دهد و برایم یک دنیا ارزش دارد.

وی عنوان داشت: در خانه‌مان موزه‌ای درست کرده‌ام و عکس‌ها و وسایل پسرم را در آن گذاشته‌ام. الان که دیگر فرزندم مزار دارد، آن موزه را جمع می‌کنم و بر سر مزارش حاضر خواهم شد.

وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه چه حرفی با مادران مفقودالاثر دارد؟ گفت: همه ما باید صبر کنیم. آنها هم باید صبر کنند اگرچه بسیار بسیار سخت است.

در صورت رضایت ولی شهید، پیکر وی به تهران منتقل خواهد شد.

وی ادامه داد: حالا می توانم برای پسرم عروسی بگیریم و همه در این جشن دعوت هستید.

مادر شهید به فرزند خود به مشهد مقدس اشاره کرد و گفت: فردا برای پابوسی امام رضا(ع) به مشهد می روم و روز چهارشنبه به بوشهر برای دیدار مجدد فرزندم پس از 31 سال خواهم رفت.

وی همچنین در پاسخ به این سئوال خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» که آخرین بار چه زمانی خواب فرزندش را دیده است؟ اظهار داشت: اولین بار خواب دیدم که کسی در می زند پس از اینکه در را باز کردم پسرم بهروز را دیدم که دست من را گرفت و سر کوچه‌مان برد و آمبولانسی به من نشان داد که پر از جنازه های شهدا بود و به من گفت: مادرجان اگر این ها نبودند من نیز نمی توانستم پیش شما بیایم، دفعه دوم نیز در زنجان بودیم که خوابش را دیدم اما خواب چندان واضح نبود.

مادر شهید صبوری خطاب به سایر مادران شهدای مفقودالاثر گفت: می دانم که تحمل دوری از فرزند بسیار دشوار است اما از همه مادران بزرگوار خواهشمندم که صبور باشند. 

در ادامه می توانید فیلمی از این مادر شهید را در     ایـــنـــجــــــــــا    ببینید.




مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.