دختر گفت: فقط دعا کنید پدرم شهید بشه !
خشکم زد. گفتم دخترم این چه دعاییه؟
گفت:آخه بابام موجیه!
گفتم خوب انشاالله خوب میشه، چرا دعا کنم شهید بشه؟
آخه هر وقت موج میگیردش و حال خودشو نمیفهمه شروع میکنه منو و مادر و برادر رو کتک میزنه! اما مشکل ما این نیست!
گفتم: دخترم پس مشکل چیه؟
گفت: بعد اینکه حالش خوب میشه و متوجه میشه چه کاری کرده. شروع میکنه دست و پاهای همهمون را ماچ میکنه و معذرت خواهی میکنه. حاجی ما طاقت نداریم شرمندگی پدرمون را ببینیم. حاجی دعا کنید پدرم شهید بشه و به رفیقاش ملحق بشه...
گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مؤمن و متدین. این زن تمام کارهایش را با «بسم الله» آغاز میکرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک میشد و سعی میکرد که او را از این عادت منصرف کند.
روزی کیسهای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد زن آن را گرفت و با گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» در پارچهای پیچید و با «بسم الله» آن را در گوشهای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و «بسم الله» را بیارزش جلوه دهد.
وی بعد از این کار به مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهیها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد.
زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهیهاست آن را برداشت و با گفتن «بسم الله» در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مؤمنه فوراً با گفتن «بسم الله» از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مؤمنین و متقین گردید. (خزینه الجواهر، ص 612)
در شأن و منزلت بسم الله همین بس که به فرموده امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (سلام الله علیه)، اسرار کلام خداوند در قرآن است و اسرار قرآن در سوره فاتحه و اسرار فاتحه در «بسم الله الرحمن الرحیم» نهفته است.