سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر نامه بر
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91 بهمن 18 توسط یک طلبه | نظر بدهید

ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس

خاموش کن صدا را، نقاره می‌زند طوس

آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان؟

جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس

آن‌جا که خادمینش از روی زائرینش

گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس

خورشید آسمان‌ها در پیش گنبد او

رنگی ندارد، آری چیزی شبیه فانوس

رؤیای ناتمامم ساعات در حرم بود

باقی عمر اما افسوس بود و کابوس

وقتی رسیدی آن‌جا در آن حریم زیبا

زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس...

سید حمیدرضا برقعی




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91 بهمن 15 توسط یک طلبه | نظر

اتفاقات امروز مجلس و مسائل مطرح شده در حالی صورت می گیرد که چند ماه پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان در آستانه روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نسبت به بوجود آمدن چنین تنش آفرینی هایی هشدار داده و مسولان را از آن برحذر داشتنه بودند.

به همین مناسبت در ادامه به بازخوانی این بیانات تاریخی در این جلسه می پردازیم:‌

«یکى از راهها، ایجاد وحدت است. اختلافات مضر است. هم اختلافات بین مسئولین مضر است؛ هم بدتر از آن، کشاندن اختلاف میان مردم مضر است. این را من به مسئولین، به رؤساى محترم هشدار میدهم. من از رؤساى قوا حمایت کردم، باز هم حمایت میکنم - مسئولند، باید کمکشان کرد - اما به آنها هشدار میدهم، مراقب باشند. نه اینکه این نامهنگارىها خیلى مهم باشد؛ نه، صد تا نامه بنویسند؛ کار خودشان را بکنند، اختلافات را به میان مردم نکشانند، چیزهاى جزئى را مایهى جنجال و هیاهو و استفادهى تبلیغاتى دشمن و خوراک تبلیغاتى رادیوهاى بیگانه و تلویزیونهاى بیگانه نکنند، صد تا نامه بنویسند؛ نامه اهمیتى ندارد. مهم این است که همهى ما بدانیم مسولیتی داریم، همهى ما بدانیم موقعیت حساسى داریم.»

در ادامه نیز ایشان تاکید کردند:«البته اختلاف نظر، فراوان است؛ هیچ اشکالى هم ندارد - دو نفر مسئولند، رفیقند، اختلاف نظر هم دارند؛ همیشه هم بوده است - اما اختلاف نظر نباید به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهاى گوناگون، به اختلاف علنى، به گریبانگیرى، به مچگیرى در مقابل چشم مردم منتهى شود؛ چون آن اختلافات آنقدر اهمیت ندارد. یک وقت یک چیزهاى مهمى است، خب مردم باید مطلع شوند؛ اما این اختلافاتى که انسان مىبیند بین این حضرات هست، چیزهائى نیست که اینقدر اهمیت داشته باشد که حالا با ادعاهاى گوناگون، ما اینها را بزرگ کنیم، جلوى چشم مردم نگه داریم، به اینها اهمیت بدهیم؛ که اهمیتى هم ندارد. اختلافات را نباید علنى کرد؛ اختلافات را نباید به مردم کشاند؛ احساسات مردم را نباید در جهت ایجاد اختلاف تحریک کرد. از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده.»




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91 بهمن 10 توسط یک طلبه | نظر

 

هفدهم ربیع الاول سالروز ولادت باسعادت پیامبر اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع) بر همگان مبارک باد.
پیامبر اکرم (ص) و همچنین امام صادق (ع) در زندگی خود سخنان گهرباری گفته اند که در این جا 20 حدیث و سخن گهر بار از آن ها را برای شما آماده کردیم:

1- خَیرُ الأصحابِ مَن قَلَّ شِقاقُهُ و کَثُرَ وِفاقُهُ.
بهترین یاران کسی است که ناسازگاریش اندک باشد و سازگاریش بسیار. پیامبر اکرم (ص)

2-ابن آدم عندک ما یکفیک وانت تطلب ما یطغیک لا بقلیل تقنع ولا بکثیر تشبع .
فرزند آدم ، آنچه حاجت تو را رفع کند در دسترس خود داری و در پی آنچه تو را به طغیان وا می دارد روز میگذاری ، به اندک قناعت نمیکنی و از بسیار سیر نمی شوی . پیامبر اکرم (ص)

3-اتق دعوة المظلوم فإنما یسال الله حقه وان الله لن یضیع لذی حق حقه
از نفرین مظلوم بپرهیز زیرا وی به دعا حق خویش را از خدا میخواهد و خدا حق رااز حق دار دریغ نمیدارد . پیامبر اکرم (ص)

4-اتقوا الدنیا فوالذی نفسی بیده انها لأسحر من هاروت وماروت
از دنیا بپرهیزید ، قسم به آن کس که جان من در کف اوست که دنیا ازهاروت و ماروت ساحرتر است . پیامبر اکرم (ص)

5-اتقوا دعوة المظلوم فإنها تصعد الی السماء کأنها شرارة
از نفرین مظلوم بترسید که چون شعله آتش بر آسمان میرود . پیامبر اکرم (ص)

6-اثنان یعجلهما الله فی الدنیا البغی وعقوق الوالدین .
دو چیز را خداوند در این جهان کیفر میدهد : تعدی ، و ناسپاسی پدر و مادر . پیامبر اکرم (ص)

7-إنَّ اللهَ عَزَّوَجَّلَ یََرحَمُ الرَّجُلَ لَشُدَةِ حُبِّ لُوَلَدُه.
براستی که خداوند عزوجل رحم می نماید مرد را، به سبب شدت محبت او به فرزندش. امام صادق (ع)

8-اَحبّ اخوانى الى من اهدى الى عیوبى
محبـوبتـرین بـرادرانـم نزد من، کسـى است که عیبهایـم را به من اهدا کنـد. امام صادق (ع)

9-انَّ العَملَ القَلیل الدّائم علی الیقینِ اَفضَلُ عِنداللهِ منَ العَمَلِ الکثیر علی غَیرِ یقین
عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است. امام صادق (ع)

10-ما عذب الله امه الا عنداستهانتهم بحقوق فقرإ اخوانهم
خداوند امتى را عذاب نخواهد کرد، مگر در وقتى که نسبت به حقوق برادران نیازمند خود سستى نمایند. امام صادق (ع)

11-ایـاکـم ان یحسـد بعضکـم بعضـا فـان الکفـر اصله الحسـد. 
از حسـد ورزى به یکـدیگـر بپـرهیزیـد، زیـرا ریشه کفـر، حسـد است. امام صادق (ع)

12-لاتشـاور احمق و لاتستعن بکذاب و لاتثق بمـوده ملوک
با احمق مشورت نکن و از دروغگو یارى مجو و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.امام صادق (ع)

13-احب الاعمال الی الله أدومها وان قل .
محبوبترین کارها در پیش خدا کاریست که دوام آن بیشتر است ، اگر چه اندک باشد . پیامبر اکرم (ص)

14-لا فقر اَشد من الجهل ، لا مال اَعود من العقل . 
هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست . پیامبر اکرم (ص)

15-احب الجهاد الی الله عز وجل کلمة حق تقال لامام جائر
بهترین جهادها در پیش خدا سخن حقی است که به پیشوای ستمکار گویند . پیامبر اکرم (ص)

16-احب الطعام الی الله ما کثرت علیه الایادی
بهترین غذاها در پیش خدا آن است که گروهی بسیار بر آن بنشیند . پیامبر اکرم (ص)

17-احب عباد الله الی الله أنفعهم لعباده .
از جمله بندگان آن کس پیش خدا محبوبتر است که برای بندگان سودمندتر است. پیامبر اکرم (ص) 

18-الجبارون ابعد الناس من الله عز و جل یوم القیامة 
دورترین مردم از خداوند عزو جل در روز قیامت سرکشان متکبر هستند.امام صادق (ع)

19-اِذا رأَیتمُ العَبدَ مُتفُقَّداً لِذُنوبِ النّاس ناسیا لِذنوبه فَاعلُمو اَنَّهُ مُکرَ بهِ
هرگاه دیدید که بنده ای گناهان مردمان را جستجو می کند و گناهان خویش را فراموش کرده است بدانید که او فریب شیطان را خورده است.امام صادق (ع)

20-مَن ماتَ و لَم یعرف امام زمانِهِ ماتَ میتةً جاهِلیةً
هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.امام صادق (ع)

 




نوشته شده در تاریخ شنبه 91 بهمن 7 توسط یک طلبه | نظر

با شروع جنگ تحمیلی به تقاضای خودش راهی خطه جنوب شد و در اولین خط دفاعی مقابل عراقیها در منطقه دارخوین مدت نه ماه، با تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی بسیار کم استقامت کرد و دلاورانی قدرتمند تربیت نمود. در سال 1360 پس از آزادسازی بستان تیپ امام حسین (ع) را رسمیت داد که بعدها با درخشش او و نیروهایش در رشادتها و جانفشانی‌ها، به لشگر امام حسین (ع) ارتقا یافت. حسین شخصاً به شناسایی می‌رفت و تدبیر فرماندهی‌اش مبنی بر اصل غافلگیری و محاصره بود حتی در عملیات والفجر 3 و 4 خود او شب تا صبح در عملیات خاکریزش شرکت داشت و در تمامی‌ عملیاتها پیشقدم بود. حسین قرآن را با صدای بسیار خوب تلاوت می‌کرد و با مفاهیم آن مأنوس بود. او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی‌، شجاعت کم‌نظیری داشت. معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی‌ بود و در آموزش نظامی‌ و تربیت نیروهای کارآمد اهتمام می‌ورزید. حساسیت فوق‌العاده و دقت زیادی در مصرف بیت‌المال و اجرای دستورات الهی داشت.


از سال 1358 تا لحظه آخر حضورش در صحنه مبارزه تنها ایام مرخصی کاملش هنگام زیارت خانه خدا بود. (شهریور ماه سال 1365) در سایر موارد هر سال یکبار به مرخصی می‌آمد و پس از دیدار با خانواده شهدا و معلولین، با یاران باوفایش در گلستان شهدا به خلوت می‌نشست و در اسرع وقت به جبهه باز می‌گشت. در طول مدت حضورش در جبهه 30 ترکش میهمان پیکر او شد و در عملیات خیبر دست راستش را به خدا هدیه کرد. اما او با آنکه یک دست نداشت برای تامین و تدارکات رزمندگان در خط مقدم تلاش فراوان می‌نمود. در عملیات کربلای 5 زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شد حاج حسین خود پیگیر این امر گردید و انفجار خمپاره‌ای این سردار بزرگ را در روز جمعه 8/12/1365 به سربازان شهید لشگر امام حسین (ع) پیوند داد و روح عاشورایی او به ندبه شهادت، زائر کربلا گشت و بنا به سفارش خودش در قطعه شهدا و در میان یاران بسیجی‌اش میهمان خاک شد.




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91 بهمن 2 توسط یک طلبه | نظر

وبلاگ دو رکعت وبلاگ در جدیدترین نوشته خود آورده است:

تازه از مجلس روضه برگشته بودند. پدر و مادری فرهنگی به همراه دو پسر قند عسل. شاید از روشن شدن لامپ‌های هال و زیاد کردن شعله بخاری دو دقیقه‌ای بیش نگذشته بود که پسر کوچکتر با حالتی جدی و معصومانه و عاری از هرگونه طنز و شیطنت رو به مادرش کرد و گفت: مامان تو  اصلاً چادرت را دوست نداری.

مادر خانه در حال رفتن به آشپزخانه وقتی با این خطبه کودک ابتدایی خویش مواجه شد یک‌دفعه ترمز زد و شاید در حالی که صورتش مثل کوره سرخ شده بود در جوابی عتاب‌آلود گفت: چشمم روشن این حرف‌ها رو کی یادت داده؟ اگه من چادر رو دوست نداشتم که نمی‌پوشیدم؟ خوبه همین الان از روضه اومدیما!!!

مامان کسی به من یاد نداده، خودم فهمیدم.

از کجا؟

من خودم این قدر به عروسک انگری بردز (Angry birds)علاقه دارم که حتی وقتی دیروز رفتم حمام با خودم بردمش. اما تو وقتی میای خونه چادرت را پرت می‌کنی روی مبل و تا نیم ساعت بعد هم جمع و جور ومرتبش نمی‌کنی؟

و مادری که هاج و واج مانده بدون جواب...

این خاطره را که محرم همین امسال رخ داده، همان مادر برای خانم بنده تعریف کرده است!




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91 دی 25 توسط یک طلبه | نظر

حجه الاسلام شهاب مرادی در سایت شخصی اش نوشت:

وقتی صحبت از ازدواج و سختی ها و آسانی های آن می شود تقریبا یک مسئله در اظهارات اقشار مختلف مردم مشترک است همگی از افزایش چشم گیر و روز افزونِ تجملات و سنگینی مخارج عروسی و بَرج های این سبک زندگی جدید اظهار نارضایتی و نگرانی می کنند اما شگفت آور این است که این اظهارات هیچ تاثیری در تصحیح این بخش نوظهور در سبک زندگی امروزه ایرانیان ندارد و این فرهنگ اسراف و شهاب مرادیتجمل گرایی روز به روز، رو به گسترش است و دامنه ی تاثیرش از پایتخت تا دورترین دهِ کوچک، همه را در برگرفته است. 
 
اغلب مردم برای تن دادن به این رسم های جاهلانه، خودشان را مجبور می بینند تا جایی که حتی برای انجام این نوع خرج و برج های غیر ضروری، پس انداز 30-20 ساله خود را برای عروسی یک فرزند خرج می کنند و حتی از دیگران قرض می گیرند و یا حتی صدقه! و این یک فاجعه اخلاقی است و یک خطای واضح، آن هم برای ازدواج هایی که متاسفانه طبق آمار، احتمال شکست آن و منجر شدنش به طلاق، حدود 20درصد است! و در صورت تداوم، احتمال دلخوشی و صلح و صفا در آن ناچیز! 
 
به جای فهرست کردن رسوم نادرست و رفتارهای خطای دوخانواده ی دختر و پسر در یک عروسی -از خواستگاری تا پاتختی- و نقد تک تک موارد، یک پیشنهاد ساده عرض می کنم؛ پیشنهادی که نه خرجی لازم دارد و نه بودجه ای، پیشنهادی که منافع مادی هیچ کسی را هم به خطر نمی اندازد، اما در صورت پذیرش شما و ترویج آن، ریشه ی آداب رسوم جاهلانه ای را می خشکاند که دل بسیاری از دخترکان نازنین کشورم را شکسته  و مادران و پدران بسیاری را خحالت زده کرده. ان شاءالله این پیشنهاد بازار تفاخرهای احمقانه را کساد می کند؛ خیلی ساده و عملیاتی است: 
 
از شرکت در مراسم بازدید و رویت جهیزیه خودداری کنید و از اساس این نوع دعوت ها را توهین به شخصیت خودتان تلقی کنید.  
 
اصلا برایتان فرق نکند جهیزیه مربوط به چه عروس خانمی است؛ هر عروس خانمی! حتی از نزدیک ترین اقوام و عزیزترین دوستان تان. 
 
دقت بفرمایید دوست و فامیل و آشنای شما و همان در و همسایه ی معروف، فقط برای چهار نفر مثل من و شما خودش و خانواده اش به سختی اقتصادی انداخته است تا پس از رویت تمام جزییات جهیزیه مورد تشویق شما و سایرین قرار بگیرد. همین! و اگر خواستگارهای متعددی بی دلیل رد می شوند به دلیل خجالت از همین بازدید کنندگان دو فامیل از جهیزیه محقر -بخوانید شرافتمندانه- است. 
 
بگذارید این نوع مجالس را همان انسان هایی شرکت کنند که شبیه برخی زنان حقیر مکه قبل از بعثت هستند و مهمترین صفت جاهلیت عربی یعنی تفاخر را در خود به وفور دارند همانهایی که وقیحانه ضعفهای اقتصادی دیگران را به روی آنها می آورند و مدت ها در مورد نقائص مالی و معیشتی فقرای فامیل و آشنایان شان صحبت می کنند و در مقابل متمکنین و ثروتمندانِ مسرف و مترَف، غرق در حسرتی جانسوز و حسدی بی انتها لب به تملق باز می کنند.

این نوع مجالس احمقانه را به آنها بسپارید. و شما که خردمند و فرهیخته هستید در چنین برنامه هایی که اساسش چیزی جز تفاخر و چشم و هم چشمی نیست، شرکت نکنید. تا مبادا این بازار عکاض و این بورسِ تجمل و اسراف، مکارم اخلاق شما را خراب کند. 
 
...وای تصورش هم تحقیرآمیز است. مانند مراسم دیدن سیسمونی! یعنی سان دیدن از پوشک بچه! چقدر سخیف است چنین رسم هایی.




سیره ولایی علامه طباطبایی در زیارت امام رضا (ع)

 سیره ولایی علامه طباطبایی(ره) صاحب تفسیر المیزان در رابطه با حضرت رضا علیه‎السلام بسیار درس آموز است.

علامه طباطبایی می‎فرمودند: «همه امامان علیهم السلام لطف دارند، اما لطف حضرت رضا علیه‎السلام محسوس است.» و در نقلی دیگر، بیان می‎کردند: «همه امامان معصوم علیهم السلام رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا علیه السلام ظاهر است.»

 


و نیز می‎فرمودند: «انسان هنگامی که وارد حرم رضوی علیه السلام می‎شود، مشاهده می‎کند که از در و دیوار حرم آن امام رأفت می‎بارد.»

ایشان هر ساله به مشهد مشرف می‎شد حتی در پنج شش ماه آخر عمر با همه کسالتی که داشت به مشهد مشرف شد. یکی از بستگان نزدیک ایشان می‎گفت:

«با آغوش باز با آن کهولت سن و کسالت، جمعیت را می‎شکافت و با علاقه ضریح را می‎بوسید و توسل می‎جست که گاهی به زحمت او را از ضریح جدا می‎کردیم ... .»

ایشان می‎گفت: «من به حال این مردم که این طور عاشقانه ضریح را می‎بوسند، غبطه می‎خورم ... .»

فرزند ایشان نقل می‎کردند: در سال آخر حیاتشان به دلیل کسالتی که داشتند و بنا به تأکید و توصیه پزشکِ مخصوص نمی‎خواستیم که ایشان به مشهد مقدس بروند. ولی ایشان اصرار داشتند و رفتند.

پس از مراجعت از مشهد، به ایشان گفتم سرانجام به مشهد رفتید، فرمود: «پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟»

علامه طباطبایی وقتی به مشهد، مشرف می‎شد، از وی تقاضا می‎کردند که در خارج از مشهد چون طُرقبه و ... به دلیل اعتدال هوا، سکونت داشته باشند و گهگاهی برای زیارت مشرف گردد. ایشان ابداً قبول نمی‎کرد و می‎فرمود: «ما از پناه امام هشتم به جای دیگری نمی‎رویم.»

یکی از شاگردان علامه طباطبایی می‎گوید: «... هیچ به خاطر ندارم که از اسم هر یک از ائمه علیهم‎السلام بدون ادای احترام گذشته باشند. در مشهد که همه ساله مشرف می‎شدند و تابستان را در آنجا می‎ماندند وقتی وارد صحن حضرت رضا علیه السلام می‎شدند، بارها که در خدمتشان بودم و می‎دیدم که دست‎های مرتعش را روی آستانه در می‎گذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه در را می‎بوسیدند، گاهی از محضرشان التماس دعا درخواست می‎شد می‎گفتند: «بروید از حضرت بگیرید؛ ما اینجا کاره‎ای نیستیم؛ همه چیز آنجاست! »


زمانی نویسنده مشهوری بوسیدن ضریح امامان علیهم السلام و این قبیل احترام نهادن‎ها را تشنیع می‎کرد. وقتی سخن او را به مرحوم علامه در حرم رضوی علیه السلام عرض کردند، ایشان فرمود: «اگر منع مردم نبود، من از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح، زمین را می‎بوسیدم.»

و روزی در صحن حرم امام رضا علیه السلام شخصی به علامه [که اصلاً اذن نمی‎داد کسی دست ایشان را ببوسد] عرض کرد: «از راه دور آمده‎ام و می‎خواهم دست شما را ببوسم.» علامه فرمود: «زمین صحن را ببوس که از سر من هم بهتر است! »

یک بار علامه می‎خواستند به روضه رضوی علیه السلام مشرف شوند. به ایشان عرض شد: « آقا! حرم شلوغ است؛ وقت دیگری بروید! » فرمودند: «خوب، من هم یکی از شلوغ‎ها! » و رفتند. مردم هم که ایشان را نمی‎شناختند تا راهی برایشان بگشایند و در نتیجه، هر چه سعی کردند دستشان را به ضریح مبارک برسانند، نشد و مردم ایشان را به عقب هل دادند. وقتی بازگشتند، اطرافیان پرسیدند: «چطور بود؟» فرمودند: «خیلی خوب بود! خیلی لذت بردم! »

حجت الاسلام معزّی نقل می‎کند که یک بار در ایام طلبگی به مشهد رفته بودم و در صحن‎های حرم رضوی علیه السلام قدم می‎زدم و به بارگاه امام می‎نگریستم اما داخل رواق‎ها و روضه نمی‎رفتم. ناگهان دست مهربانی بر روی شانه‎هایم قرار گرفت و با لحنی آرام فرمود:

«حاج شیخ حسن! چرا وارد نمی‎شوی؟! » نگاه کردم و دیدم علامه طباطبائی است. عرض کردم: خجالت می‎کشم با این آشفتگی روحی بر امام رضا علیه السلام وارد شوم. من آلوده کجا و حرم پاک ایشان کجا! آنگاه مرحوم علامه فرمود:

«طبیب برای چه مطب باز می‎کند؟ برای این که بیماران به وی مراجعه کنند و با نسخه او تندرستی خود را بیابند. این جا هم دارالشفای آل محمد ـ علیهم السلام ـ است. داخل شو که امام رضا علیه‎السلام طبیب الأطباء است.»

 




طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.