روزی لئون تولستوی در خیابانی راه میرفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بیوقفه شروع به فحش دادن و بد و بیراه گفتن کرد.
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحشمالی کرد، تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرتخواهی کرد و در پایان گفت: مادمازل من لئون تولستوی هستم.
زن که بسیار شرمگین شده بود، عذرخواهی کرد و گفت: چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟
تولستوی در جواب گفت: شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید!!
السلام علیک یا اباالحسن یا علی بن موسی الرضا
آقا خیلی وقته توفیق نشده بیام زیارت
منتظر دعوت شما هستم.
چهار ذکر الهی در چهار حالت بحرانی
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمیبرد!
1- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (سوره مبارکه آلعمران آیه 171) پناه نمیبرد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی اضافه بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره مبارکه انبیاء آیه 87) پناه نمیبرد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همینگونه مومنین را نجات میبخشیم.» (سوره انبیاء آیه 88)
3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره مبارکه غافر آیه 44) ... پناه نمیبرد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه 45)
4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله» (سوره مبارکه کهف آیه 39) پناه نمیبرد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود میدانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
بحارالانوار، ج90، ص184 – 185
نتیجه برهنگی یا دلیل حجاب!!!

بسم الله الرحمن الرحیم
علی جان سلام
خوبی ؟ چه خبرا؟ خیلی وقته ازت خبری ندارم . خیلی به یادتم ولی خودتم می دونی که اونقدر گرفتاریها زیاد شده که دیگه متاسفانه کمتر فرصت می شه که بخواییم به دوستای قدیمی سری بزنیم .
دیدم الآن بهترین فرصته که یه سلامی عرض کنم و تبریک بگم . می دونی که عید غدیر نزدیکه . یادته اون موقع ها ، زمان مدرسه ... تا اسم غدیر می اومد ، یاد اون شعرِ معروف می افتادیم : در غدیر خم که نام برکه ایست ... ! یادش به خیر ، همه فکر و ذکرمون گروه سرود مدرسه بود .
الآن که سالها از اون موقع گذشته ، خدا رو شکر می کنم که به واسطه اون ایام و اون کارا با غدیر آشنا شدیم . خیلی عظمت داره این غدیر . همه شاید فکر کنن که یه روزی بوده و یه معرفی و یه خداحافظی ... ولی نه! غیر قابل تصور بوده ، روزی بوده که وقتی عمیق بهش نگاه می کنی ، می بینی توی اون روز خدا به همه ما یه جور دیگه نگاه کرده ، با ما یه جور دیگه حرف زده ، خلاصه بگم ، ما رو یه جور دیگه دوست داشته ... می دونی چرا ؟! چون تو اون روز خدا به واسطه رسولش ، هدیه ای را به ما می ده که شاید در طول تاریخ به این نحو به کسی نداده ، خدا به ما هدیه ای رو میده که من مطمئنم ، بخاطر کارای ما نبوده ، بخاطر لیاقت ما هم نبوده ، بخاطر کَرَم و حکمت خودش بوده و دوستداشتن ما ! همین و بس .
خدا تو اون روز ولایتی رو به ما معرفی می کنه که تا روز قیامت، و در هر حالی که باشیم به واسطه اون از تمام خطر ها و از تمام مشکلات و از همه مهمتر ، از دست شیطان می تونیم در امان باشیم . مسیر سعادتی که هممون به دنبالشیم ، جز در این قلعه عظیم ، بروی چشممون نمایان نمی شه .
این قلعه ، این هدیه ، این لطف الهی ، تماماً خلاصه می شه در یک حقیقت و اون هم " حقیقت وجود امام ، در هر زمانیه " .
امامانی که خداوند بر روی زمین قرار داده و از صفات خودش به آنها عطا کرده تا من و توی بشر هر وقت نیازی پیدا کردیم ، هر وقت به دنبال پناهی می گشتیم و هر وقت دلتنگ سینه ای پر از آرامش بودیم ، بدونیم و خیالمون راحت باشه که امامی داریم ، امامی که همچون پدر، دلنگران و مواظب ماست .
در غدیر همچون بزرگوارانی معرفی شدند که کامل کننده دین خدا و حافظ بندگان او باشند .
در غدیر همه یک کار استثنائی کردند ، و اون هم پیمان بستن با امامشان بود ... با امیرالمومنین علی علیه السلام .... غدیر امروز ما هم یک صاحب زنده و حاضر داره که پیمان با او یعنی همان سعادت گم شده ی ما ...
السلام علیک یا حجه بن الحسن ... سلام بر تو ای از پدر مهربان تر و از مادر دلسوزتر
عیدت مبارک
دلاور تنهای حماسه غدیر
چند سال از غدیر گذشته است؟ از آن واقعهی پرشکوه؟ چند سال از آخرین سخنان حضرتش دربارهی وارث غدیر میگذرد؟ از واقعهی غدیر که بگذریم، چند سال از تنهایی آن برکهای که با یاد آن روزها، در ذهن تداعی میشود میگذرد؟ خدای من! چه میشود گفت؟ جز اینکه گهگاهی عبور عابری که با دست بر آبش میزند، برای چند لحظهای موج در وجودش میافکند و درد تنهاییاش را تسکین میبخشد و دوباره همان تنهایی و انتظار همدم او میشود، چیز دیگری غریبیاش را نمیکاهد.
آیا عبور آرام و مظلوم علی علیه السلام از کنارش به سوی کوفه، و رهسپار شدن حسن بن علی علیه السلام با گذشتن از او به سوی بقیع برای همیشه و گذشتن کاروان غریب و عزیز حسین از این برکهی همیشه بیدار، دلیل کافی بر آن نیست که باید کاری کرد؟
و ای هزاران چشم عاشق و دوستدار علی! هزار و چهارصد سال است که بر غریبی و مظلومیّت او و فرزندانش میگریید؛ و حال آنکه قدر زلال چشمانتان به اندازه غدیر نشده تا کاروانی نه 120000 نفری که 313 نفری را به بیعتی دوباره با حماسهساز جاوید غدیر گرد هم آورد!
آیا از میلیونها زائر خانهی خدا هنوز چهار نفر چون مقداد، ابوذر، عمار و سلمان نیستند؟ که چون آنان، زیر درختان آن بیابان را جارو زنند و سایبان و منبری برای قیامکننده، از فرزندان علی به پا دارند؟
وای بر مایی که همواره اهل کوفه را ملامت میکنیم؛ حال آنکه اهل کوفه لااقل برخاستند، هرچند زانوان ایمانشان توان ایستادن نداشت.ما که برنخاسته، نجوای خستگی و کارشکنی در چشمان و زبان باز نشدهمان فریاد میکند، ما که هزار قافله عقب افتادهایم، ما که نه از دریا با موسایمان گذشتهایم نه بر عاقبتمان یقین داریم؛ ولی چنین گستاخانه بیعت میشکنیم ...
چون زمان ازخودگذشتگی و برخاستن و پیمودن سختیها میشود؛ چنان با حرفهایی که مهمل بافیهای ذهن به اصطلاح روشنفکرمان است، تیشه به ریشهی اعتقادمان میزنیم، که حسّاسترین و زندهترین واقعهی تاریخی را با توجیههای کودکانهمان زیر سؤال میبریم.
وارث غدیر چند سال دیگر باید غریبانه کنار برکهی بی سایبان بنشیند و به یاد شکوهمندترین واقعهی زمان اجداد مطهرش بگرید؟ چند سال است که از کنار آن درخت کهنسال میگذرد و چون باز میگردد قافلهای نیست که به او برسد و چون به جلو برمیگردد باز اوست و تنهائیاش!
و اینک این مائیم و جواب این سؤال که هر کداممان در رفع این تنهایی و غربت چه سهمی داریم؟
چرا در آخرالزمان قم امن ترین مکان است؟
شاید ویژگی های ذیل باعث شده است که شهر مقدس قم دارای چنین جایگاهی باشد:
الف. مدفن کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(س)؛
ب. مدفن بسیاری از علما و فقها و اولیای بزرگ الهی؛
ج. لقب قم از پیامبر گرامی(ص) اخذ شده است که در شب معراج با دیدن شیطان در این سرزمین با لفظ قم او را از اینجا راند.
د. شهر اهل بیت(ع) است با توجه به ولایت مداری مردم این سرزمین از امام صادق(ع) نقل شده است: برای ما اهل بیت حرمی است که آن شهر قم است. (سفینة البحار).
هـ. قم مرکز علم اهل بیت و صدور آن به عالم است. از امام صادق(ع) نقل شده است: به زودی کوفه از مؤمنین خالی می شود و جمع می شود(مخفی می شود) علم از آن همانگونه که مار در سوراخ خود مخفی می شود، سپس ظاهر می شود علم به شهری که به آن قم می گویند و می گردد معدن علم و فضل.(سفینة البحار).
و. اهالی قم هنگام ظهور، همراهان و یاوران امام مهدی(ع) هستند. از امام صادق(ع) نقل شده است: قم را قم نامیدند زیرا اهل آن با قائم آل محمد(ع) جمع می شوند و با او قیام می کنند و بر او استفامت و پایداری می ورزند و او را یاری و نصرت می کنند.(سفینة البحار).
ز. یکی از درهای بهشت برای اهل قم است. از امام رضا(ع) نقل شده است: برای بهشت هشت در است و یکی از آنها برای اهل قم است، پس خوشا به حال آنها، پس خوشا به حال آنها، پس خوشا به حال آنها.