نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 اردیبهشت 31 توسط
یک طلبه | نظر بدهید
دوره لنکرانی ها تازه آغاز شده است / رسالت گفتمانی با انصراف از کاندیداتوری پایان نمی یابد
او کنار نرفته؛ تازه به میدان آمده است و باید در این میدان بماند. با شناختی که از او داریم اگر رهایش کنند لنکرانی بر میگردد شیراز و طبابتش را پی میگیرد؛ مثل همان زمان که دوره وزارتش در دولت نهم تمام شد. او اما این بار باید بماند.
رسالت گفتمانی نه با کاندیداتوری آغاز میشود و نه با انصراف از کاندیداتوری پایان مییابد. این رسالت به دوش او سنگینی میکند چه کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باشد و چه نباشد.
روزهای نخست با آنکه زمزمه های کاندیداتوریش مطرح شده بود سخنگویی جبهه پایداری را رها نکرد فقط بدین جهت که خود را اخلاقاً به آیتالله مصباح متعهد میدید. این در حالی بود که انتقادات موجود از جبهه پایداری به واسطه این سخنگویی بر سر او آوار میشد و این با کاندیداتوریش سازگاری نداشت. لاجرم با وساطتت دوستان بود که کمکم مسئله ضرورت تغییر سخنگوی پایداری مطرح شد.
یقیناً همین زمان محدود کاندیداتوریش خاطرات بسیاری را در ذهن پیر و جوان بر جای گذاشته است. مردی خاکی و خودمانی که بر روی سن در کنار بچهها زانو به زانو مینشیند، در جلسات با لبخندی صمیمی با همه گرم میگیرد و متواضعانه نقدها را میشنود و پاسخ میگوید، استادتمام یا پروفسوری که نشاط جوانیاش هنوز او را همردیف و همدوش جوانان دانشجو قرار میدهد بی آنکه یک ارزن بخواهد خودش را بگیرد یا این نشست و برخواستها را کسر شأنش ببیند.
مرد پیکاری که با اصرار دوستان مختلف، تأکید آیت الله خوشوقت و اصرار آیت الله مصباح به میدان میآید و آبرویش را کف دست میگیرد تا هم استادتمامیاش را به انکار بنشینند و هم خانوادهاش را اسباب هجمه به او قرار دهند، مرد افتادهای که نه قدرتطلب بود و نه به خود غرّه شد و حتی وقتی حمایت صریح و رسای آیتالله مصباح از او طرح شد، با بزرگواری تمام این حمایت را حمایت از گفتمان خواند نه حمایت از یک فرد، مردی که نه رسانهها همراهش بودند و نه سیاسیون حضورش را برمیتافتند.
او نه به دنبال کسب قدرت بود نه دنبال سهم و سهامی برای خود. میتوانست بماند مثل دیگرانی که تحت هیچ شرایطی حاضر به انصراف نشدند و خود را انقلابی هم دانستند!
رسالت او امروز تازه آغاز شده است. امروز جوانان این مرز و بوم او را بیشتر از گذشته میشناسند و روحیه پرنشاط جوانیاش را می ستایند. او باید چهره پرخروش امروز باشد، باید در صحنه و عرصه گفتمان سرداری کند و باید آنان که این روزها در کنارش بودند و همراهیاش میکردند را با انسجامی بیشتر حفظ و تقویت کند و سازمان بدهد.
دوره لنکرانی و لنکرانیها تازه آغاز شده است...
یقیناً همین زمان محدود کاندیداتوریش خاطرات بسیاری را در ذهن پیر و جوان بر جای گذاشته است. مردی خاکی و خودمانی که بر روی سن در کنار بچهها زانو به زانو مینشیند، در جلسات با لبخندی صمیمی با همه گرم میگیرد و متواضعانه نقدها را میشنود و پاسخ میگوید، استادتمام یا پروفسوری که نشاط جوانیاش هنوز او را همردیف و همدوش جوانان دانشجو قرار میدهد بی آنکه یک ارزن بخواهد خودش را بگیرد یا این نشست و برخواستها را کسر شأنش ببیند.
مرد پیکاری که با اصرار دوستان مختلف، تأکید آیت الله خوشوقت و اصرار آیت الله مصباح به میدان میآید و آبرویش را کف دست میگیرد تا هم استادتمامیاش را به انکار بنشینند و هم خانوادهاش را اسباب هجمه به او قرار دهند، مرد افتادهای که نه قدرتطلب بود و نه به خود غرّه شد و حتی وقتی حمایت صریح و رسای آیتالله مصباح از او طرح شد، با بزرگواری تمام این حمایت را حمایت از گفتمان خواند نه حمایت از یک فرد، مردی که نه رسانهها همراهش بودند و نه سیاسیون حضورش را برمیتافتند.
او نه به دنبال کسب قدرت بود نه دنبال سهم و سهامی برای خود. میتوانست بماند مثل دیگرانی که تحت هیچ شرایطی حاضر به انصراف نشدند و خود را انقلابی هم دانستند!
رسالت او امروز تازه آغاز شده است. امروز جوانان این مرز و بوم او را بیشتر از گذشته میشناسند و روحیه پرنشاط جوانیاش را می ستایند. او باید چهره پرخروش امروز باشد، باید در صحنه و عرصه گفتمان سرداری کند و باید آنان که این روزها در کنارش بودند و همراهیاش میکردند را با انسجامی بیشتر حفظ و تقویت کند و سازمان بدهد.
دوره لنکرانی و لنکرانیها تازه آغاز شده است...