وقتی که پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله) از طرف خدا مأمور شد که دعوت خود را علنی نماید، به بالای کوه مروه رفت و مردم را اینگونه خطاب قرار دادند: «قُولُوا لا اِلهَ إِلّا اللهُ تُفْلِحُوا؛ بگویید معبودی جز خداوند نیست تا رستگار شوید.»
ابولهب به سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) سنگ پرتاب کرد و پیامبر را زخمی نمود، در حالی که فریاد میزد: «ای مردم از او پیروی نکنید؛ او دروغگوست». به دنبال این اقدام ابولهب، قریشیان آزار بسیاری به پیامبر رسانده و بارها به حضرت صدمه زدند، تا این که ملکی بر پیامبر نازل شد و عرض کرد: «یا رسول الله من ملک موکّل کوهها هستم. خداوند مرا فرستاده تا به تلافی آزاری که مردم قریش به تو رساندهاند، دو کوه اخشب را بر سر ایشان خراب کنم». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «لا، إِنَّ قَوْمِی لا یَعْلَمُونَ؛ نه! قوم من جاهلاند و نمیدانند.»
آری، پیامبر عظیمالشأن اسلام نسبت به امّت خویش بسیار مهربان و صبور بود. در قرآن مجید آمده است: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ؛ آیا ما به تو شرح صدر ندادیم (تا بتوانی مردم را تحمل کنی)؟
هنگام ارتحال رسول اکرم صلی الله علیه و آله، حضرت جبرئیل علیه السلام نازل شد و گفت: «ای رسول خدا! همه چیز برای مهمانی آماده است. پیامبران و ملائکه به استقبال آمدهاند؛ آیا آمادهاید؟» فرمود: «نه، امّتم چه میشوند؟» پاسخ آمد: «وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَی؛ پروردگار تو، به قدری به تو اعطا خواهد نمود که راضی شوی.»
یعنی باب شفاعت برای تو مفتوح است و این گونه است که آرزوی پیامبر در مورد شفاعت امّت با وعده الهی محقق میگردد.