سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر نامه بر
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91 آبان 8 توسط یک طلبه | نظر بدهید

 

روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می‌رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی‌وقفه شروع به فحش دادن و بد و بیراه گفتن کرد.

بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش‌مالی کرد، تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت‌خواهی کرد و در پایان گفت: مادمازل من لئون تولستوی هستم.

زن که بسیار شرمگین شده بود، عذرخواهی کرد و گفت: چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟

تولستوی در جواب گفت: شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید!!

 




مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.