چرایی عدم ظهور
رسالتى که از سوى خداوند براى مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تعیین شده، دگرگون ساختن همهجانبه گیتى است، به صورتى که همه افراد بشر از تاریکیهاى ستم و بیداد، به فروغ دادگرى راه یابند و...
پیروزى هر انقلات و هر فعالیت اجتماعى به یک سلسله شرایط و موقعیتهاى عینى و خارجى بستگى دارد که بدون فراهم شدن آن شرایط نمىتواند به هدفش برسد. اگرچه قسمتى از شرایط و موقعیت هاى انقلاب مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آسمانى و خدایى است و جنبه آسمانى دارد، اما اجراى کلى مأموریت وى، به گرد آمدن شرایط عینى وخارجى وابسته است.
همانگونه که آسمان چشم به راه ماند تا پنج قرن از جاهلیت بگذرد، و آنگاه نداى آخرین رسالت آسمانى را از سوى پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بشنود؛ این انتظار، یعنى اجراى برنامه الهى هم مستلزم تحقق موقعیتهاى عینى و خارجى است، یا عواملى است مانند محیط مساعد و فضاى عمومى مناسب و یا بعضى ویژگیهاى جزیى که جنبش دگرگونى بخش از لا به لاى پیچ و خمهاى جزیى، در جستجوى آن است.
سنت تغییرناپذیر خداوند سبحان، بر این است که اجراى انقلاب اسلامى حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز به موقعیتهاى خارجى و پذیرندهاى که محیط مساعد و فضاى عمومى را براى درک و پذیرش انقلاب آماده مىسازد، وابسته باشد، و به همین دلیل هم بود که اسلام پس از گذشت چندین سده از پایان یافتن کار انبیاى پیشین و ایجاد خلأ تلخ چند صد ساله، ظاهر شد. خداوند با همه توانایىاش، در هموار ساختن تمامى مشکلات راه رسالت پیامبر، و ایجاد محیط مساعد براى ابلاغ این رسالت، نخواست چنین شیوهاى را به کار گیرد، بلکه با ابتلا وآزمایش، که تکامل بخش انسانند کار کلى انقلاب الهى را به گونهاى طبیعى و بر بنیادها و عوامل اجتماعى صورت داد.
البته این ویژگى، مانع نیست که گه گاه، در پارهاى از جزئیات دخالت خداوندى، از راههاى غیرعادى انجام پذیرد، زیرا جزئیات در ساختن محیط مساعد نقش اساسى ندارد و فقط گاهى براى حرکت در محیط مناسب، لازمند، یارىهاى و توجهات عینىاى که خداوند متعال در لحظات دشوار به رهبران الهى مىفرماید، از اینگونه است، براى پاسدارى رسالت ابراهیم آتش نمرود را بر او سرد و سلامت مىکند، و دست آن مرد یهودى که با شمشیر بر بالاى سر پیامبر ایستاده، از حس مىافتد و توانایى حرکت وتکان را گم مىکند، یا باد شدیدى مىوزد و پردههاى دشمنان حق را که در روز خندق، مدینه را محاصره کردهاند، از بیخ و بن برمىاندازد؛ و هراس در دل آنها مىافکند. اما همه اینها از یک سلسله امور جزئى و کم در لحظاتى قاطع، فراتر نمىرود، و باید پیش از این کمکها، زمینه و فضایى مساعد براى دگرگونى عمومى موجود باشد.
اکنون در پرتو همین مبانى، و همساز با موقعیتهاى عینى وخارجى، موضعگیرى امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را، بررسى مىکنیم. مسلما انقلاب امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز، مانند هر دگرگونى اجتماعى دیگر، از جهت اجرا به موقعیتهاى اجتماعى بستگى دارد؛ که باید همساز با آن موقعیت هاى معین، پیش آید. زیرا حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود را براى اقدامى اجتماعى و در سطحى محدود، آماده نکرده، بلکه رسالتى که از سوى خداوند براى او تعیین شده، دگرگون ساختن همهجانبه گیتى مىباشد، به صورتى که همه افراد بشر از تاریکیهاى ستم و بیداد، به فروغ دادگرى راه یابند.
براى چنین دگرگونى بزرگى، تنها یک رهبر شایسته، کافى نیست، زیرا ویژگیهاى یک رهبر شایسته را پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در همان روزگار سیاه در خویش داشت، بلکه علاوه بر رهبر شایسته، نیازمند یک محیط جهانى مساعد و یک فضاى عمومى مناسب نیز هست تا موقعیتهاى خارجى مطلوب را براى انجام انقلاب جهانى آماده سازد.
از دیدگاه انسانى که بنگریم، باید (احساس نابودى مداوم) در انسان متمدن ایجاد شود و یک انگیزه اساسى در درونش پدیدار گردد و رسالت دادگرانه مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بپذیرد و تنها با تجربههاى اجتماعى، مدنى و سیاسى گوناگون امکان دارد چنین احساسى در درون انسانها جاى گیرد، زیرا با تجربه مکتبها و... مىتواند بار گرانى از نقاط منفى به دوش خود بیابد و نیازمندیهاى او را به یارى جویى از سرشت پاک و جهان نهان آشکار سازد.
از دیدگاه مادى نیز، شرایط موجود، در زمان ظهور، براى انجام رسالت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، بر تمامى جهان، باید آمادگى و توانایى بیشترى داشته باشند، تا در روزگارى همچون زمان غیبت صغرى؛ زیرا که بخشهاى جهان به یکدیگر نزدیک شده، ارتباط و پیوند میان انسانها بهتر انجام مىگیرد. ارتباط و پیوندى که دستگاه رهبرى مرکزى، براى پرورش مردم، بر بنیاد رسالت؛ به آن نیاز دارد.
بحث حول المهدى، شهید آیتالله صدر، ص 75