شعری از علی اکبر لطیفیان در مرثیه حضرت رقیه(س)
من پر، تو پر، هرکس شبیه ما... سه نقطه...
عمه..، نه عمه بالهایش پر ندارد
حالا بماند در خرابه تا...سه نقطه...
این محو یکدیگر شدن در این خرابه
یا اینکه ما را می پراند یا...سه نقطه...
اصلاً چرا من خواستم پیشم بیایی
بابا شما که پا نداری تا...سه نقطه...
یادت می آید روزهای در مدینه
دو گوشواره داشتم، حالا...سه نقطه...
وقتی لبت را زیر پای چوب دیدم
می خواستم کاری کنم امّـا...سه نقطه...
انگشت خود را جمع کرد و ناگهان گفت
انگشت پر، انگشتر بابا...سه نقطه...

رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند:
هر کس مؤمنی را که به آب دسترسی دارد، آبی بنوشاند خدا در برابر هر جرعه آب، هفتاد هزار نیکی به او عطا فرماید و اگر به مؤمنی که به آب دسترسی ندارد آبی بنوشاند گویا ده برده از نسل اسماعیل (سلام الله علیه) آزاد کرده است.1
امام سجّاد سلام الله علیه می فرمایند: هر کس به مؤمن تشنه ای آبی بنوشاند خدا به وی در بهشت از نوشیدنی رحیق مختوم می نوشاند.2
منبع:
1. الکافی، ج2، ص 201.
2. همان.
3. مفاتیح الحیاة، بیانات آیت الله جوادی آملی، ص284
علامه میرزا جوادآقا ملکی تبریزی از عارفان و سالکان طریق الهی در کتاب شریف «المراقبات» درباره درک شب و روز عرفه، توصیههایی را داشته است که در خلال آن به بیان عظمت و جایگاه زیارت عاشورا میپردازد:
* مداومت بر خواندن زیارت عاشورا حتی همسایگان میت را نیز از عذاب قبر رهایی میبخشد.
اما چیزی که در زیارت امام حسین (ع) مهمتر است، این است که سوگواریاش (با اظهار اندوه و ناله و گریه) را زیاد کرده، نالان و خاکآلود شود و رسیدن به مقام اصحاب حضرت (ع) در وفای به حق او و شهادت در رکابش را زیاد تمنا کرده و بگوید: «یا لیتنا کنا معکم» ای کاش ما نیز در رکاب شما میبودیم. و آن را از عمق قلب و با توجه به روحانیت امام (ع) بر زبان آورده، از فضیلت و انوار و برکات آن حضرت برای قبول شدن زیارتش استمداد بطلبد و از آن حضرت قبولی زیارت و دیگر اعمالش و ملحش شدن به اصحابش را بخواهد.
و باید بداند که درِ امام حسین درِ «رحمت واسعه» است. سریع القبول و مقرون به رضاست، چون حضرت در حیات خود میفرمود: مثل احسان، مثل باران است ک هم به نیکوکار میبارد و هم به نانیکوکار.
و چه خوب است که در اینجا، به حکایتی اشاره کنم که یکی از افراد مورد وثوق از اهل علم، نقل میفرمود: آن شخص، در کودکی در میان اهل شهر خود دوستی داشت که او را میشناخت، او وقتی بزرگ شد، جزو ماموران گمرک شد. و سالها به این کار مشغول بود، تا از دنیا رفت. وقتی او را به خاک سپردند آن عالم او را در خواب دید که حالی نیکو دارد و در جایی زیبا و پر عیش و تنعم است. از او پرسید: سبب نجاتت چه بود؟! جواب داد: پس از مردنم به دلیل کارهای بدم، در عذاب بودم، تا فلان روز، فلان خانم را در اینجا (این گورستان) به خاک سپردند و شب دفنش، امام حسین (ع) سه بار به دیدن او آمد و زمانی که بار سوم آمد، به فرشتگان امر کرد عذاب همسایگان آن خانم را بردارند و عذاب از ما برداشته شد و حالمان خوب شد.
آن عالم وقتی از خواب برخاست. آن زن را جستوجو کرد و او را یافت و از حال مرگ و محل دفن شدنش سؤال کرد. همانگونه بود که آن مرد در خواب گفته بود. عالم از اعمال آن زن پرسید و عملی نیافت، مگر مداومت به خواندن زیارت عاشورا در هر روز.
پس، ای برادرم! به دوستی و وفاداری آن حضرت نگاه کن که زنی را که زیارت عاشورا میخوانده، در شب اول قبرش سه بار ملاقات نموده و او را از شفاعت و برکات خود محروم نمیکند و اثر آن حتی به همجواران مُرده او نیز میرسد حتی مردی که باج میگرفت و عذاب از امثال او برداشته میشود.
ای پروردگار! در هر حال و هر زمانی تا به ابدترین ابدها به روح مطهر آن حضرت، از طرف ما سلام و صلوات و تحیت بفرست، به عدد آنچه علمت به آن احاطه دارد و تا به آن حد که رضایت در آن باشد و تا به آن اندازهای که تمامی نپذیرد.
نخستین روز از ماه محرمالحرام، روزی است که دعای زکریای نبی علیهالسلام به اجابت رسید و خداوند متعال در حالی که زکریا سنین پیری را سپری میکرد فرزندی به نام «یحیی» را به او بخشید.
به همین بهانه، گذری بر تفسیر آیات 38 تا 41 سوره مبارکه «آل عمران» از تفسیر نمونه آیتالله مکارم شیرازی داشتهایم که به بیان جریان چگونگی اجابت دعای حضرت زکریا(ع) پرداخته است.
«هُنَالِک دَعَا زَکرِیَّا رَبَّهُقَالَ رَب هَب لى مِن لَّدُنک ذُرِّیَّةً طیِّبَةًإِنَّک سمِیعُ الدُّعَاءِ، فَنَادَتْهُ الْمَلَئکَةُ وَ هُوَ قَائمٌ یُصلى فى الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشرُک بِیَحْیى مُصدِّقَا بِکلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ سیِّداً وَ حَصوراً وَ نَبِیًّا مِّنَ الصلِحِینَ، قَالَ رَب أَنى یَکُونُ لى غُلَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنىَ الْکبَرُ وَ امْرَأَتى عَاقِرٌ قَالَ کَذَلِک اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشاءُ، قَالَ رَب اجْعَل لى ءَایَةً قَالَ ءَایَتُک أَلا تُکلِّمَ النَّاس ثَلَثَةَ أَیَّامٍ إِلا رَمْزاًوَ اذْکُر رَّبَّک کثِیراً وَ سبِّحْ بِالْعَشىِّ وَ الابْکارِ»
آنجا [بود که] زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت پروردگارا از جانب خود فرزندى پاک و پسندیده به من عطا کن که تو شنونده دعایى، پس در حالى که وى ایستاده [و] در محراب [خود] دعا مىکرد فرشتگان او را ندا دردادند که خداوند تو را به [ولادت] یحیى که تصدیق کننده [حقانیت] کلمة الله [عیسى] است و بزرگوار و خویشتندار [=پرهیزنده از آنان] و پیامبرى از شایستگان است مژده مىدهد. گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود در حالى که پیرى من بالا گرفته است و زنم نازا است [فرشته] گفت [کار پروردگار] چنین است خدا هر چه بخواهد مىکند. عرض کرد: پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده! گفت: نشانه تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت.
توضیحات
همسر زکریا و مادر مریم خواهر یکدیگر بودند و اتفاقا هر دو در آغاز، نازا و عقیم بودند هنگامى که مادر مریم ازلطف پروردگار، صاحب چنین فرزند شایستهاى شد و زکریا اخلاص و سایر ویژگیهاى شگفتآور او را دید آرزو کرد که او هم صاحب فرزندى پاک و با تقوا همچون مریم شود فرزندى که چهرهاش آیت و عظمت خداوند باشد و با اینکه سالیان درازى از عمر او و همسرش گذشته بود و از نظر معیارهاى طبیعى بسیار بعید به نظر مىرسید که صاحب فرزندى شود ولى ایمان به قدرت پروردگار و مشاهده وجود میوههاى تازه در غیر فصل، در کنار محراب عبادت مریم، قلب او را لبریز از امید ساخت که شاید در فصل پیرى، میوه فرزند بر شاخسار وجودش آشکار شود.
به همین دلیل هنگامى که مشغول نیایش بود از خداوند تقاضاى فرزند کرد و آن گونه که قرآن در نخستین آیه فوق مىگوید: در این هنگام زکریا پروردگار خویش را خواند و گفت: پروردگارا! فرزند پاکیزهاى از سوى خودت به من عطا فرما که تو دعا را مىشنوى و اجابت مىکنى «هُنَالِک دَعَا زَکرِیَّا رَبَّهُقَالَ رَب هَب لى مِن لَّدُنک ذُرِّیَّةً طیِّبَةًإِنَّک سمِیعُ الدُّعَاءِ».
در این موقع فرشتگان به هنگامى که او در محراب ایستاده و مشغول نیایش بود وى را صدا زدند که خداوند تو را به یحیى بشارت مىدهد، در حالى که کلمه خدا (حضرت مسیح) را تصدیق مىکند و آقا و رهبر خواهد بود و از هوى و هوس بر کنار و پیامبرى از صالحان است «فَنَادَتْهُ الْمَلَئکَةُ وَ هُوَ قَائمٌ یُصلى فى الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشرُک بِیَحْیى مُصدِّقَا بِکلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ سیِّداً وَ حَصوراً وَ نَبِیًّا مِّنَ الصلِحِینَ».
زکریا از شنیدن این بشارت به وسیله فرشتگان، غرق شادى و سرور شد و در عین حال نتوانست شگفتى خود را از چنین موضوعى پنهان کند، عرض کرد: پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد در حالى که پیرى به من رسیده و همسرم نازاست «قَالَ رَب أَنى یَکُونُ لى غُلَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنىَ الْکبَرُ وَ امْرَأَتى عَاقِرٌ».
در اینجا خداوند به او پاسخ داد و فرمود: اینگونه خداوند هر کارى را که بخواهد انجام مىدهد «قَالَ کَذَلِک اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشاءُ».
* نشانه اجابت دعای زکریا چه بود؟
و با این پاسخ کوتاه که تکیه بر نفوذ اراده و مشیت الهى داشت، زکریا قانع شد و در حقیقت مىخواست در اینجا ایمانش به مرحله شهود برسد و همانند ابراهیم که ایمان به معاد داشت و تقاضاى شهود مىکرد مىخواست به چنین مرحلهاى از اطمینان نائل شود و این طبیعى است که هر انسانى هنگامى که با مسئلهاى بر خلاف قوانین طبیعت مواجه مىشود در فکر فرو مىرود و تمایل پیدا مىکند که یک نشانه حسى براى آن بیابد.
در اینجا زکریا از خداوند تقاضاى نشانهاى بر این بشارت بزرگ مىکند و چنانکه گفتیم نه به خاطر عدم اعتماد بر وعدههاى الهى، بلکه براى تاکید بیشتر و اینکه ایمان او به این مطلب ایمان شهودى شود تا قلبش مالامال از اطمینان شود، همانگونه که ابراهیم خلیل تقاضاى مشاهده صحنه معاد براى آرامش هر چه بیشتر قلب مىنمود.
زکریا عرضه داشت: پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده «قَالَ رَب اجْعَل لى ءَایَةًقَالَ».
در پاسخ خداوند به او گفت: نشانه تو آن است که سه روز با مردم جز به اشاره و رمز، سخن نخواهى گفت و زبان تو بدون هیچ عیب و علت براى گفتوگوى با مردم از کار مىافتد «قَالَ ءَایَتُک أَلا تُکلِّمَ النَّاس ثَلَثَةَ أَیَّامٍ إِلا رَمْزاً».
ولى پروردگار خود را (به شکرانه این نعمت) بسیار یاد کن و هنگام شب و صبحگاهان او را تسبیحگوى «وَاذْکُر رَّبَّکَ کَثِیرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَالإِبْکَارِ».
به هر حال خداوند در خواست زکریا را پذیرفت و سه شبانه روز زبان او بدون هیچ عامل طبیعى از سخن گفتن با مردم باز ماند در حالى که به ذکر خدا مترنم بود، این وضع عجیب، نشانهاى از قدرت پروردگار بر همه چیز بود، خدایى که مىتواند زبان بسته را به هنگام ذکرش بگشاید قادر است از رحم عقیم و بسته، فرزندى با ایمان که مظهر یاد پروردگار باشد به وجود آورد و از اینجا رابطه این نشانه با آنچه زکریا مىخواست روشن مىشود.
بعضى از مفسران گفتهاند: احتمال دارد که این خوددارى از سخن گفتن با مردم جنبه اختیارى داشته و زکریا به فرمان خدا مأمور بوده که در این سه روز، زبان جز به ثناى الهى نگشاید و به اصطلاح مامور به روزه سکوت بود که در بعضى از امم پیشین وجود داشته است.
1. سیاهپوشی
از نظر فقهی پوشیدن لباس سیاه مکروه است ولی در عزاداری امام حسین (ع) و ائمه معصومین (ع) استثناء شده است زیرا این کار نشانة حزن و اندوه و نمودار شعائر و حماسهها است.
2. تسلیت گویی
اصل تسلیت گفتن در شرایط مصیبت و اندوهی که بر کسی وارد شده در اسلام مستحب است.
پیامبر اکرم (ص) : هرکس مصیبت دیدهای را تسلیت گوید، پاداشی همانند او دارد. (سفینهالبحار، ج2، ص188)
- این سنت در بین شیعیان رایج است و با جمله «أعظَمَ اللهُ اُجُورَکُم» همدیگر را تسلیت میدهند.
- امام باقر (ع) : وقتی شیعیان به هم میرسند در مصیبت اباعبدالله (ع) این جمله را تکرار نمایند: «اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنا بمُصابنا بالحُسَین (ع) وَ جَعَلَنا وَ اِیاکُم مِنَ الطالبینَ بِثارِه مَعَ وَلیّهِ الاِمام المَهدی مِن آلِ مُحَمَدٍ (ع).» خداوند اجر ما را به سوگواری و عزاداری بر امام حسین (ع) بیفزاید و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولی خود امام مهدی (عج) از آل محمد (ع) قرار بدهد. (مستدرک الوسایل، ج2، ص216)
3. تباکی و گریستن
در حدیث قدسی آمده که خداوند به حضرت موسی (ع) فرموند: ای موسی! هر یک از بندگانم در زمان شهادت فرزند مصطفی (ص) (روز عاشورا) گریه کند یا حالت گریه به خود بگیرد و بر مصیبت سبط پیامبر (ص) تعزیت گوید همواره در بهشت خواهد بود. (مستدرک سفینهالبحار، ج7، ص235)
4. تحمل اندکی سختی
باید مقدارى از لذایذ زندگى را که از خوردن و نوشیدن و حتّى خوابیدن و گفتن بدست مىآید ترک نموده (مگر آن که لازم باشد) و دیدار با برادران دینى را ترک کرده و آن روز را روز گریه و اندوه خود قرار دهد و مانند کسى باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است.
- امام صادق (ع) : در روز (عاشورا) از کارهای لذتبخش دوری شود و آداب و سنن سوگواری برپاگردد و تا زوال خورشید از خوردن و آشامیدن خودداری شود و بعد از آن همان غذایی خورده شود که سوگواران میخورند. (میزانالحکمه، ج8، ص3783)
[یکی از علما میفرمودند: از روز هفتم محرم که آب را بر امام حسین (ع) بستند تا روز عاشورا سعی کنید آب نیاشامید، نوشیدنیهای دیگر بیاشامید ولی به احترام آقا و اهل بیتش (ع) آب نیاشامید.]
5. تعطیلی کار در روز عاشورا
امام صادق (ع) : کسی که روز عاشورا را تعطیل کند، یعنی عقب کسب و کارش نرود و به کوری چشم بنیامیه که روز عاشورا را متبرک میدانستند، اگر کسی برای معیشت روزانهاش هم فعالیتی نکند، خداوند حوائج دنیا و آخرتش را برآورد و کسی که روز عاشورا روز حزن و اندوه او باشد، در عوض فردای قیامت که برای همه روز هول و ترس است برای او روز شادی خواهد بود. (امالی شیخ صدوق، ص129)
6. زیارت و زیارت خوانی
علقمه بن حضرمی از امام باقر (ع) درخواست نمود که مرا دعایی تعلیم بفرما که از راه نزدیک یا دور و از خانهام در این روز (روز عاشورا) بخوانم.
امام فرمودند: ای علقمه! هرگاه خواستی (دعا بخوانی) دو رکعت نماز بخوان بعد از آن این زیارت (عاشورا) را بخوان.
پس اگر تو این زیارت را بخوانی، دعا کردهای به آنچه که، ملائکه برای زائر حسین (ع) دعا میکنند و خداوند صد هزار هزار درجه برای تو بنویسد و مثل کسی هستی که با حسین (ع) شهید شده باشد تا مشارکت کنی ایشان را در درجات ایشان و شناخته نشوی مگر در جمله شهیدانی که شهید شدهاند با آن حضرت و نوشته شود برای تو ثواب زیارت هر پیغمبری و رسولی و ثواب زیارت هر که زیارت کرده حسین (ع) را از روزی که شهید شده است. (مصباح المتهجد، ص714)
[اگر می توانید زیارت عاشورای معروفه را با صد لعن و صد سلام بخوانید و اگر وقت ندارید برای صد لعن و صد سلام، زیارت عاشورای غیرمعروفه را که در اجر و ثواب با زیارت معروفه یکسان است، هر روز بخوانید. (هر دو زیارت در مفاتیح الجنان هست.)]
7. برگزاری مجالس عزاداری
امام صادق (ع) میفرماید: مجلس گرفتن شما را من دوست میدارم. در مجالس خود «امر ما را» زنده بدارید. خداوند رحمت کند کسی که امر ما را زنده بدارد. (وسائل الشیعه، ج10، ص235)
8. رعایت اخلاص
عزاداری را به خاطر رسم و عادت انجام نداده و سعى کنیم این کارها را با نیتى خالص و براى رضاى خدا انجام داده و در خلوص خود نیز صادق باشیم. زیرا کار کوچکى که با نیت خالصانه و صادقانه همراه باشد بهتر از کارهاى زیادى است که خلوص و صداقت در آن نباشد، حتى اگر چندین هزار برابر باشد و این مطلب به خوبى از عبادتهاى حضرت آدم (ع) و شیطان فهمیده مىشود، زیرا عبادتهاى چندین هزار ساله شیطان او را از جاودانگى در آتش نجات نداد ولى یک توبه حضرت آدم (ع) باعث بخشش خطا و برگزیدن او شد.
در هنگام انجام اعمال نیز باید مواظب باشد که ریا و دوستىِ ستایش مردم در نیت او وارد نشود.
9. نماز جماعت ظهر عاشورا
سیدالشهداء و یاران با وفای او همه کشته راه نماز شدند. از این رو در زیارت مطلقة امام حسین (ع) خطاب به امام میگوییم: أشهد انک قد اقمت الصلاة و اتیت الزکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر.
10.زیارت تسلیت
در آخر روز عاشورا زیارت تسلیت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلى... اصلاح حال و پذیرش عزادارى را [از خداوند] خواسته و از کوتاهى خود معذرت بخواهد.
امام علی (ع) در بخشی از خطبه 97 نهج البلاغه می فرمایند : مردم، به اهل بیت پیامبرتان بنگرید، از آن سو که گام بر میدارند بروید، قدم جاى قدمشان بگذارید، آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمىبرند، و به پستى و هلاکت باز نمىگردانند. اگر سکوت کردند سکوت کنید، و اگر قیام کردند قیام کنید، از آنها پیشى نگیرید که گمراه مىشوید، و از آنان عقب نمانید که نابود مىگردید.
«اُنْظُرُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اِتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ یُعِیدُوکُمْ فِی رَدًى فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا وَ لاَ تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لاَ تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِکُوا»
در دوران جاهلیت نامش «یسار» بود و این پیامبر اکرم(ص) بود که پس از اسلام، نام «سلیمان» را بر او گذاشت. قبیلهی او خزاعه، از بزرگترین قبایل عراق بود و از دیرباز جایگاهی ویژه در میان عرب داشت. دعبل، شاعر نامدار اهل بیت و عمرو بن حِمَق، مجاهد بزرگ که به دست معاویه به شهادت رسید نیز از قبیلهی خزاعهاند.
فضل بن شاذان، سلیمان بن صرد خزاعی را از تابعین و زاهدان بزرگ معرفی میکند و صاحبان تراجم نیز او را به فضل و دین و شرف و عبادت ستودهاند. احادیث سلیمان از رسول خدا حتی در منابع مهم روایی اهل سنت- مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم- نقل شده است. از این رو سلیمان نزد اهل سنت نیز شخصیت والایى دارد. ذهبى در سیر اعلام النبلاء پس از تجلیل بسیار از سلیمان، دربارهی او مىنویسد: سلیمان موفق نشد و نتوانست حسین را یارى کند، چرا که در زندان بود!
اما اندیشمندان در اینباره همرأی نیستند. بسیاری از آنها مانند صاحب کتاب اُسدالغابه معتقدند تردید سلیمان در پیوستن به حسین(ع) موجب شد او فرصت همراهی با امام را از دست بدهد.
بیایید واقعاً با خودمان خلوتی عمیق داشته باشیم، آیا ما هم تردید داریم یا نه؟ یا اینکه فقط در لفظ است و حرف است که مقتدای حسین (ع) هستیم؟ در زمان عمل چگونهایم؟
کمی بیشتر فکر کنیم. آیا در خلوتهایمان هم زمانی که شیطان از راه میرسد در نگاه حسین (ع) تردید داریم یا نه؟