آنچه که پیش رو دارید نامه دختر شهید سید مجتبی علمدار به پدرش است:
بابا مجتبی سلام
امیدوارم حالت خوب باشد. حال من خوب است، خوب خوب. یادش بخیر! آن روزها که مهد کودک بودم و موقع ظهر به دنبالم میآمدی. همیشه خبر آمدنت را خانم مربیام به من میرساند:
«سیده زهرا علمدار! بیا بابات آمده دنبالت.»
و تو در کنار راه پله مهد کودک مینشستی و لحظهای بعد من در آغوشت بودم. اول مقنعه سفیدم را به تو میدادم و با حوصلهای به یاد ماندنی آن را بر سرم میگذاشتی و بعد بند کفشهایم را میبستی و در آخر، دست در دستان هم به سوی خانه میآمدیم و با مامان سر سفره ناهار مینشستیم و چه بامزه بود.
راستی بابا چقدر خوب است نامه نوشتن برایت و بعد از آن با صدای بلند، رو به روی عکس تو ایستادن و خواندن؛ انگار آدم سبک میشود.
مادر میگوید: «بابا خیلی مهربان بود، اما خدا از او مهربانتر است».
و من میخواهم بعد از این نامهای برای خدا بنویسم و به او بگویم که میخواهم تا آخر آخر با او دوست باشم و اصلاً باهاش قهر نکنم. اگر موفق شوم به همه بچهها خواهم گفت که با خدا دوست باشند و فقط با او درد دل کنند.
مادربزرگ میگوید هرچه میخواهی از خدا بخواه و من از خدا میخواهم که پدر مردم ایران حضرت آیتالله خامنهای را تا انقلاب مهدی(عج) محافظت فرماید و دستان پر مهر پدرانهاش همیشه بر سرِ ما فرزندان شهدا مستدام باشد. انشاءالله.
خدا نگهدار
دخترت سیده زهرا
سؤال:
امام زمان در عرض این حدود 1000 سالی که از غیبتش میگذرد، چه خدمتی به جامعه بشری یا جامعه مسلمین یا حداقل به شیعیان کرده است؟اگر او امام ملت است، چرا وظایف امامت و رهبری جامعه را فرو گذاشته و هیچ کاری نمیکند؟
پاسخ:
میدانیم هدایت به دو معنا است:
نخست: ارائه طریق و نشان دادن راه؛ دوم: ایصال به مقصد و رساندن به هدف.
تفاوت این دو، در این است که در هدایت به معنای نخست، هادی، تنها راه را به فرد نشان میدهد اما در هدایت به معنال دوم، نه تنها راه را به او نشان میدهد، بلکه دستِ او را میگیرد و به مقصد میرساند.
پس طبق دو تعریف، اثر هدایت نیز دو گونه است؛ نخست: ممکن بودن رسیدن فرد به مقصد؛ دوم: رسیدن حتمی فرد به مقصد.
توضیح: طبق تعریف نخست از هدایت، فرد ممکن است به هدف برسد و ممکن است به هدف نرسد؛ اما طبق تعریف دوم اثر هدایت، رسیدن قطعی به هدف است (البته اگر فرد همه شرایط را رعایت کند) از این رو همه پیامبران، دارای هدایت به معنی نخست ـ ارائه طریق ـ میباشند. انبیا، هادیان و حاملان وحی هستند. زیرا:
1. إنّک لاتهدی من اَحببتَ ولکنّ الله یهدی من یشاء؛ همانا تو ـ پیامبر ـ هر که را دوست داشته باشی نمیتوانی به مقصد برسانی بلکه خدا هر که را بخواهد به مقصد میرساند.»( سوره قصص، آیه 56.) که اشاره به مقام نبوت پیامبر دارد.
2. فَبَعثُ اللهُ النبیّینَ مُبشّرین ومنذرین؛ پس خدا پیامبران را برانگیخت (به عنوان) بشارت دهندگان و بیم دهندگان».( سوره بقره، آیه 213.) در اینجا، وظیفه پیامبران تنها بشارت دادن و بیم دادن است؛ خواه مردمان بپذیرند و به هدف برسند و خواه نپذیرند و در گمراهی باقی بمانند، همان گونه که اکثر مردم در گمراهی ماندند.
اما برخی از پیامبران علاوه بر هدایت به معنی نخست، دارای منصب هدایت به معنی دوم ـ رساندن به هدف ـ نیز میشوند. زیرا:
1. و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا؛ قرار دادیم برخی از ایشان ـ پیامبران ـ را امامانی که به امر ما ـ مردم را ـ میرسانند».( سوره سجده، آیه 24).
2. و جعلناهم أئمة یهدون بأمرنا؛ و قرار دادیم آنان ـ برخی از انبیا ـ را امامانی که به امر ما ـ مردم را ـ میرسانند».(سوره انبیاء، آیه 73).
3. إذ إبتلی ابراهیم ربّه بکلماتٍ فأتمهنّ قال إنّی جاعلک للناس إماماً؛ و به یاد آر هنگامی که پروردگار ابراهیم را با کلمههایی آزمود، پس ابراهیم آنها را تمام کرد ـ گذراند و درست انجام داد ـ فرمود: همانا من تو را برای مردم امام قرار دادم». (سوره بقره، آیه 124.) ابراهیم پیامبر با یافتن سمت امامت (هدایت به معنای دوم) ارتقای مقام پیدا کرد. وی که پیش از آن تنها راه را به مردم نشان میداد، حالا پس از امتحانات الهی، به مقام امامت و رساندن به مقصد میرسد. قطعاً خدا باید مقام تازهای به او عطا کرده باشد؛ زیرا او مقام ارائه طریق را دارا بود و مقام جدید باید بالاتر باشد.
امامان معصوم دوازدهگانه دارای مقام هدایت به معنی دوم هستند، یعنی مردم را به سوی خدا میرسانند.
این هدایتگری در دنیا و آخرت (از جمله هدایتهایی که امام برای شیعیان انجام میدهد، حضور نزد محتضر، حضور در شب اول قبر، عندالمسأله و شفاعت روز قیامت و توزیع نامه اعمال و... میباشد.) وجود دارد و برای انجام دادن آن نیازی به حضور جسمانی در جامعه نیست؛ بلکه تنها وجود امام روی زمین کافی است. پس غیبت و حضور در آن، یکسان است.
حاصل آنکه وجود امام غایب که بیش از هزار سال سن داشته باشد نه مخالف عقل است (زیرا مستلزم هیچ محال عقلی نیست، چه این که با اراده خدا این امر ممکن، شدنی است.) و نه مخالف وحی است. و طبق مقدمههای پیشگفته، امام، هادی است و اثر هدایتش، فعلیت رسیدن هدایت شوندگان به هدف است. خالی نماندن زمین از حجت، آزمایش مردم و به تبع آن رشد خوبان، بیعت نکردن با ستمکاران و طاغوتها و... نیز از آثار وجود امام غایب است.
1. غیبت در مقابل ظهور است نه حضور. امام زمان(عج) غایبند به این معنی که در میان مردم آشکار و شناختنی نیست نه این که حاضر نیستند. امام(ع) در دوران غیبت در میان مردم حاضرند و مردم از ثمرات وجودی ایشان بهرهمند و منتفع هستند اما ایشان را نمیشناسند. به تعبیر روایات «مردم در زمان غیبت از امام بهرهمند میشوند همانند بهره بردن از خورشید آن هنگامی که در پس ابرها نهان است»، (بحارالانوار، ج 53، ص 181).
2. غیبت و عدم ظهور ایشان در عین حال که فلسفه و حکمتی در آن است، منشأ و سبب محروم شدن ما از بسیاری از آثار و نعمتهایی است که در صورت ظهور حضرت، از آن بهرهمند میشدیم. یعنی مردم در دوران غیبت از آن دسته آثار حضرت که متوقف بر ظهور ایشان است، محرومند. مانند بهرهمند شدن از حکومت عدالتگستر جهانی، و ایجاد مدینه فاضلهای که علم و فضیلت و کرامتهای انسانی در آن به اوج شکوفایی میرسد.
3. نتیجه دو مطلب فوق این است که: در دوران غیبت، انتفاع مردم از امام و ثمرات وجودی ایشان تا حدی است که با غیبت ایشان منافاتی نداشته باشد. خورشید پنهان در پشت ابرها، هر چند ظلمت شب را میدرد و آثار وجودی زیادی میگذارد، اما به هر حال در پس ابرها نهان و برخی دیگر از آثار وجودیاش به عرصه ظهور نمیرسد. امام(ع) در عصر غیبت منشأ آثار زیادی هستند اما آثاری که در عین غایب بودن ممکن است صادر شود آثاری که منافات با غایب بودن ایشان و متوقف بر ظهور باشد، مترتب نمیگردد.
غدیر کهنه شدنی و فراموش شدنی نیست، از یاد رفتنی نیست، در درون دلهای مؤمنان و سینههای راهیان حق و عدالت، زنده و جاودانه است. غدیر تنها یادآور سه شبانهروز ماندن پیامبر و یک صد و بیست هزار حاجی مسلمان نیست.
غدیر آخرین منزلگاه اکمال دین و اتمام نعمت خداست. غدیر شاهرگ حیات معنوی انسان است.
غدیر آخرین جایگاهی است که خدا و پیامبر، امام را به بشر معرفی کردند تا حجت را بر همگان تمام کنند. غدیر روز پیمان بستن با نبوت و امامت است و پذیرش ولایت آنان از جان و دل. غدیر بوته آزمایش مردمان است. غدیر روز زینت یافتن جهان هستی به ولایت علوی است. غدیر جایگاه یافتن علی و راه علی است و پناهگاه دل سپردن به علی و در پناه علی راه رفتن است. غدیر روز نشان دادن شاه راه مستقیم الاهی است، به سوی سعادت و بهشت و برای همیشه تاریخ. غدیر برکه خوشبختی انسان و انسانیت است. این است که همیشه زنده و شاداب و سبز و جاوید خواهد بود.
آری ... این خواست خداست که خوش بختی و سعادت از برکه غدیر امیرمؤمنان (علیه السلام) به انسانها رسیده باشد.
آقا من از طرف همه رفیقام میگم غلط کردم
میگم آقا غلط کردم آقا یه غلطی کردم
یه اشتباهی کردم نفهمیدم
ترسم از این نیست که تو عذابم کنی
ترسم اینه که تو برام گریه کنی
آقا ترسم از جهنم نیست به خدا
جهنم من اینه که آقا تو منو از در خونه خودت بیرون کنی
مثل خیلیها که تو خیابونها میچرخن و دلت رو میشکنند
من دلم خوشه تو منو اینجا آوردی
حالا هر کی بودم هر جا بودم من این وقتم رو تو گرفتی برا خودت
من حتما یه چیزی داشتم که تو منو اینجا آوردی
ولی حالا یه امید دارم که میگه آقا دوستت داره
آقا هواتو داره
چرا نمیفهمی آقا هواتو داره
اینو به من بفهمون
هیچ کس به جز تو عقده دل منو نمیدونه آقا. هیچ کس به جز تو هم نمیتونه عقده دل منو وا کنه.
اگه میشه محبت کن تا زندهام یه بار دیگه منو تو حرم بابات راه بده.
آقا غلط کردم...
چرا به حضرت علی (علیه السلام) ابوتراب گفته میشود؟
حضرت علی (علیه السلام) با اینکه القاب بسیار پر معنی داشت، ولی دوست میداشت که به او ابوتراب بگویند، مطابق گفتار بعضی از علما، آن حضرت این لقب را از این جهت دوست داشت که او متواضع بود و روی خاک مینشست و این لقب را که به معنی پدر خاک است، برای خود میپسندید چرا که بیانگر خاکی بودن او بود. ولی دشمنان آن حضرت، این لقب را برای آن حضرت تکرار میکردند و منظورشان تحقیر نمودن آن حضرت بود، با این که این لقب از بهترین صفات انسانی او (یعنی تواضع او) حکایت میکرد.
اما این که این لقب چگونه و چرا به او داده شد؟ در تاریخ چنین آمده است: سال دوم هجرت بود، خبر رسید که کاروانی از مشرکان به سوی شام میروند پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) همراه صد و پنجاه نفر (و به نقل دیگر همراه 200 نفر) در حالی که حضرت حمزه (علیه السلام) پرچم سفیدی به اهتزاز درآورده بود، برای جلوگیری و ضربه زدن به کاروان مشرکین، از مدینه خارج شده تا به عشیره (بر وزن غفیله) رفتند (از این رو این حرکت را غزوه عشیره مینامند). هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و سپاه اندکش در سرزمین عشیره به جستجو و برسی پرداختند، دریافتند که کاروان قریش از آنجا رفتهاند، آن حضرت با سپاه خود در حدود یک ماه در آنجا ماند و سپس به مدینه باز گشتند. علی (علیه السلام) و عمار یاسر، جزء این سپاه بودند، عمار میگوید: در همین سفر علی (علیه السلام) به من فرمود: میخواهی برویم نزد افراد بنیمدلج که در کنار چشمه کشاورزی میکنند، بنگریم چگونه کشاورزی مینمایند؟! من موافقت کردم و با هم کنار آنها رفتیم، (بر اثر خستگی) نیاز به استراحت داشتیم، زیر درختهای نخل که در آنجا بود رفتیم، در زمین روی خاک خوابیدیم (و به نقل دیگر علی (علیه السلام) مقداری خاک جمع کرد و آن را متکای خود قرار داد و سرش را روی آن گذارد و خوابید). تا اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و ما را بیدار کرد و برخاستیم و لباسهای خود را که خاکآلود بود، تکان دادیم. در همین موقع، پبامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام) فرمود: ای ابوتراب (زیرا لباسش خاک آلود بود) بعد فرمود: میخواهید شما را به شقیترین مردم خبر دهم؟ گفتیم آری، فرمود: یکی آن کسی است که ناقه حضرت صالح (علیه السلام) را پی کرد، دوم آن کسی است که بر فرق سر تو (ای علی) شمشیر میزند (یعنی ابنملجم).
داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی
چرا آیه الکرسی میخوانیم؟
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: بر مسلمان لازم استکه شب را به پایان نیاورد مگر آنکه آیهالکرسی را بخواند و اگر میدانستید کهآیهالکرسی چیست و در آن چیست، هرگز آن را رها نمیکردید.
آیهالکرسی نام یک آیه است که با الله لا اله الاهو الحی القیوم آغاز و با هو العلی العظیم پایان مییابد و دو آیه بعد از آن جزءآیهالکرسی نمیباشد، هر چند در برخی از موارد به خواندن آنها همراه آیهالکرسی تاکید شده است.
فضیلت و عظمت
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام)فرمودند: «قرآن کلامی برتر و بزرگ است و سوره بقره، سید قرآن وآیةالکرسی سید بقره است». سپس فرمودند: « آیهالکرسی از گنجینهای در زیر عرش بهمن عطا شده است و قبل از من به هیچ پیغمبری چنین عطائی نشده است».
سفارش به خواندن آیةالکرسی درروایات
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: بر مسلمان لازماست که شب را به پایان نیاورد مگر آنکه آیهالکرسی را بخواند و اگر میدانستید کهآیهالکرسی چیست و در آن چیست، هرگز آن را رها نمیکردید. پیامبر به من فرمود: «آیهالکرسی» از گنجینهای در زیر عرش به من عطا شده است و قبل از من به هیچپیغمبری چنین عطائی نشده است. سپس حضرت فرمود: «از وقتی این مطلب را از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم، در تمام شبها آن را خواندم و هرگز آن را ترک نکردم». سپسفرمودند: «هر شب در سه وقت آیةالکرسی را میخوانم».2
همچنین حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا خواست و فرمود: آنگاه که به بستر خواب رفتی بسیار استغفار کن وصلوات بفرست و زیاد قل هو الله احد (سوره توحید) را بخوان که نور قرآن است و بر توباد به قرائت آیهالکرسی که در هر حرف آن هزار برکت و هزار رحمت است.3
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «هر کسی در پی وضوگرفتن، آیهالکرسی بخواند، خداوند ثواب چهل سال عبادت به وی عطا کند و ...»4
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «آن گاه که از منزل در پی حاجتی بیرون شدی آیهالکرسی تلاوت کن،زیرا موجب برآورده شدن حاجت میباشد».5
امام حسن عسگری (علیه السلام) فرمودند: «آنگاه که درسفر احتمال خطر دادی، قبل از سفر سورههای حمد، معوذتین، آیةالکرسی و قدر رابخوان».6
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «هر وقت خواستیسفر کنی با میمنت است، به شرط اینکه قبل از آن صدقه بدهی و آیهالکرسی بخوانی».7
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمودند: «هر فردیکه میخواهد سفر کند به طرف در بایستد و سه آیةالکرسی به طرف راست، چپ و مقابل خودبخواند و این موجب حفظ و دفع بدیها و پریشانی میشود».8
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر وقتشخص آیهالکرسی بخواند و بر اهل قبور اهداء کند، خداوند از هر حرف آن، ملکیمیآفریند که تا قیامت برای آن شخص تسبیح میکند».
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دربارهآیةالکرسی فرمودند: «در خانه آیةالکرسی بخوانید که شیطان به شما نزدیک نمیشود».9
اللهلا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُ هُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فیالسَّماواتِ وَ مافِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُعِندَهُ إ لا بِإذنِهِیَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وِ ماخَلفَهُم وَ لایُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِإلا بِما شاءَ وَسِعَ کُر سِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض ولایَؤدُهُ حِفظُهُما وَهوَ العَلیُّ العَظیم(255) لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَالغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله فَقَداستَمسَکَ بِالعُروَةِالوُثقی لاَنفِصامَ لَها والله سَمِیعٌ عَلِیمٌ(256) الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوایُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُهُمُالطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُالنَّارِ هُم فِیها خالِدُونَ(257)
پی نوشتها
1. نشریه قرآنی بشارت، شماره 14
2. بحارالانوار، ج 86 ص 125
3. بحارالانوار، ج 76، ص 231
4. بحار الانوار، ج 80، ص 317
5. بحارالانوار، ج 92، ص 159
6. بحارالانوار، ج 59، ص 24
7. بحارالانوار، ج 59، ص 28
8. بحارالانوار، ج 76، ص 39
9. بحارالانوار، ج 63، ص 316
بدبوتر از خر مرده
بنیان خانواده و استحکام آن بسیار مورد تأکید اسلام بوده است و همواره زن و شوهر به رعایت حقوق یکدیگر و گذشت از هم توصیه شدهاند و میشوند. متأسفانه این روزها زنان و مردان زیادی مشاهده میشوند که با اندک سختی و کدورتی از یکدیگر بحث طلاق را به میان میکشند.
آنچه در زیر میآید روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میباشد که گلهگذاری زن و جدایی و طلاق را بسیار نکوهش میکنند:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زنی را به همسری مردی درآورد و این زن بعضی از چیزها را که ناخوش میداشت (در زندگی با شوهرش ) مشاهده کرده و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شکایت برد. حضرت به او فرمودند: «شاید با این گله و شکایت مایل هستی از او جدا شوی که در این صورت در پیشگاه خداوند از خر مردهای بدبوتر خواهی بود».
مکارم الاخلاق، ترجمه سیدابراهیم میرباقری، جلد اول، ص214